کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

جانباز محتاج فطریه و ...

  

جانباز تنها، مجرد، فقیر، غریب، بیمار، بدبخت، بیچاره، مظلوم، بینوا، بی پول، فلک زده، منزوی، فراموش شده، شیمیایی، اعصاب و روان، گرسنه، محتاج فطریه و ....   

  

 

 دیروز قهرمان                                              امروز سرگردان!!  

 

قابل توجه اونهایی که میگن احیاناً پستهایی که در مورد جانبازان میذارم اشاعه منکره!!!! انتقادات من از زریبافان تهمت به ساحت مقدس این موجود بی وجوده!!!!  درد اینجاست که خودیها این حرفو میزنن با دشمن کاری نداریم یا مثلا من چون خودم تو شرایط اسفناک خانواده جانباز نیستم پس نمیدونم چی به چیه!! یا یکی میاد میگه من از بیرون میبینم و اون تو اون شرایط زندگی میکنه...اما عجیبه که منو اشاعه دهنده منکر معرفی میکنه. 

 

محض اطلاع همگان : بنده شخصیت حقوقی مثل یه خبرنگار نیستم اما انقدر دغدغه داشتم و رفتم دنبال این قضیه که مسائلی رو میدونم و چیزهایی دیدم و شنیدم که هیچ کدومتون نمیدونید یا اگر بشنوید باور نخواهید کرد. گاهی عمق فاجعه در مورد این عزیزان انقدر بالاست که قابل بیان نیست چون باور نخواهند کرد خیلیها. 

   

تورخدا شعار برای من ندید که جانبازان نیاز به پول ندارن و  با سیلی صورتشونو سرخ میکنن... باید بمیریم ما که این اتفاق میفته .............باید بمیریم 

انقدر وضعشون اسف باره که عزت و آبرو و کلماتی از این دست دیگه هیچ مفهومی نداره.... 

 

با شهیدان و خدای شهیدان عهدی بستم که زندگیمو وقف باقی الشهدا (جانبازان) کنم پس فریاد خواهم زد .....تمام فریادم رو بر سر خائنینی میزنم که پشت میز ریاست دستور به تخریب گلزار شهدا میدن به بهانه ساماندهی... تا کسی گزارشی تهیه کنه از وضعیت نامناسب یه جانباز شروع میکنن به تهدید و ارعاب و توطئه علیهش از اخراج گرفته تا ترور شخصیت.... 

 

بی وجودهایی که کاش حداقل مثل حاجی گیرینف کلاهشان در جبهه می افتاد یا بوی باروت را استشمام میکردند.... 100 رحمت به حاجی گیرینف ...شرف دارند حاجی گیرینفها به بعضی مسئولین.....

 

بذار هیمن بعضی خودیها منو متهم به احساسی بودن کنند......   

 

اما تا زنده ام رزمنده این راهم .................... 

  

عده ای هم جسارت کرده و مارو به ضدنظام بودن متهم میکنند!!!! و اینکه آقا فرموده اند که به مسئولین تهمت نزنید در جوابشون میگم : کدوم مسئولین؟ کدوم تهمت؟ خائنینی چون زریبافان جزء نظام نیستند بلکه وجودشون ضرر به آبروی نظامه.... اینها رو به نظام نچسبونید چون وصله های ناجوریند که نمی چسبند. 

   

گرچه مشکلات ایثارگران تنها مربوط به دوره حضرت زریبافان نیست اما ..... امان از دوره زریبافان / او که مدعی است مشکلی وجود ندارد ...شما موظفید از معجزات جنگ و از جانبازان موفق بگید ....!!!! 

 

تا زنده ام رزمنده این راهم .................... 

 

  

بخوانید :    

 

 

جانباز تنها، مجرد، فقیر، غریب، بیمار، بدبخت، بیچاره، مظلوم، بینوا، بی پول، فلک زده، منزوی، فراموش شده، شیمیایی، اعصاب و روان، گرسنه، محتاج فطریه و ....   

 

به گزارش خبرنگار مهر، برای دیدن "هوشنگ سواری" که این روزها همرزم هایش هم او را به سختی می شناسند به نورآباد لرستان میرویم. 

با خودم فکر می کردم که گفتن از این همه درد و رنج رزمنده ای که مدال افتخار دهها ماه جبهه را دارد جز تلخکامی و ناباوری چه می تواند در خود داشته باشد ولی دیدیم که آنچه گفتنی است را باید گفت هرچند گوشی برای شنیدن نباشد.  

خانه ای که خانه ای نیست ما را فرامی خواند... 

کوچه های پیچ در پیچ نورآباد را پشت سر می گذاریم؛ جایی شبیه ته خط یا ته کوچه به جایی می رسیم خانه ای که خانه ای نیست ما را فرا می خواند؛ برای وارد شدن به خرابه ای که آن را خانه رزمنده و جانباز نورآبادی می خوانند اجازه می گیریم و وارد می شویم.

حیاط خانه را خاک و علف های هرز گرفته است؛ دیوارهای آجری و کاه گلی زمینی را احاطه کرده اند تا شاید خرابه ای شوند برای زندگی رزمنده و مادر نابینایش.  

 

و چقدر دلم برای این دعاهای خالصانه می گیرد... 

 

دیوارهای خانه فروریخته اند. پیرزن نابینا متوجه حضورمان می شود و از نام و نشانمان می پرسد.  

بسیجی که از دوستان هوشنگ سواری است و واسطه تهیه این گزارش شده ما را به پیرزن معرفی می کند و شاید اولین نصیب ما از نگاه پیرزن نابینا دعاهای خیری است که برای مهمان ناخوانده و ناشناسش می کند و چقدر دلم برای این دعاهای خالصانه می گیرد.  

پیرزن که می داند برای شنیدن چه آمده ایم شروع می کند به گفتن و گفتن...از اینکه در این خرابه هراس تابستان و زمستان دارد؛ از اینکه شبها که تنش نسیم خنک شهر سردسیر نورآباد را دوام نمی آورد و هنوز پهلوهایش درد می کند...از اینکه پیش آمده که چند هفته ای گرسنه باشد و چشم به راه همسایه ای که برایشان نان بیاورد و کمی غذا... 

هوشنگ سواری که خوب می داند برای چه آمده ایم پرونده جانبازی و عکس های دوران جنگش را روی زمین می ریزد و شروع می کند به گفتن از روزهای جنگ و جنگ و جنگ.

از سال 64 می گوید و جاده اهواز به خرمشهر؛ می گوید که همانجا شیمیایی شده است. از مسمومیت با کنسروهای غنیمتی از جنگ می گوید و روزهایی که در بیمارستان بستری بوده است. یکی یکی نامه هایش را نشانمان می دهد. نامه هایی که در آنها از هوشنگ سواری و سوابق روزهای جنگش سخن گفته شده است. از ترکشی که هنوز ردش را می توان روی پیشانی و سرش گرفت.  

"هوشنگ سواری" پرونده ای دارد پر از شیمیایی و موج و ترکش ولی درصدی ندارد که بگوید از تن بیمارش چقدر برای دفاع از میهن خرج کرده است.  

بسیجی میانسالی که ما را به خانه "سواری" آورده می گوید که "هوشنگ" را اینگونه نبینید. روزی برای خودش یلی بوده و یکی یکی عکس هایش را به نشانه اثبات حرف هایش نشانمان می دهد. و واقعا نگاه پرغرور نوجوانی که تیربار را به خود آویزان کرده چقدر حرف دارد.   

 

 

  

تو همان قهرمان دیروز وطنی؟! چه زود از تو خسته شدیم!  

 

هوشنگ سواری می گوید که برای تعیین درصد جانبازی 3 بار به کمیسیون رفته است و بارها پزشکان مسمومیت، شیمیایی شدن و ترکش خوردنش را تایید کرده اند. ولی چرا درصد نمی زنند خودش هم نمی داند.  

یک بار با رئیس بنیاد شهید شهرستان سر موضوع درصد جانبازی بحثش شده و نتیجه این دعوا 45 روز زندان آن هم در ایام عید نوروز بوده است تا مادر پیرش روزها چشم انتظار پسرش روزگار را به سختی بگذراند.  

هوشنگ سواری از عملیات های والفجر مقدماتی و رمضان می گوید و دوستانی که دیگر نیستند. اشک در چشم هایش حلقه می زند. عکس هایش را از سومار و طلائیه نشانمان می دهد. عکسی که در آن همرزمانش هم حضور دارند. می گوید همه شهید شده اند الا من! کاهش من هم شهید می شدم و اینقدر زجر نمی کشیدم.

با انگشت در میان عکس ها یکی از همرزمان شهیدش را نشان می دهد. می گوید که داشتیم با دوربین عراق را دید می زدیم که صدای خمپاره آمد و دیگر هیچ چیز نبود جز پیکر رفیقی که این روزها هنوز خوابش را می بینم.  

با افتخار می گوید معاون سردار شهید رسول نادری بوده ام  

خودش می گوید که در شبهای تنهایی اش فقط گریه می کند و به یاد آن روزهایی که صمیمیت بود حسرت می کشد. معاون گروهان بوده است. با افتخار می گوید معاون سردار شهید رسول نادری بوده ام و با انگشت در میان عکس ها چهره شهید را نشانمان می دهد. خودش می گوید که در گروهان 12 نفر بوده اند و چندی قبل یکی از همرزمانش را دیده که او را با این چهره تکیده به یاد نیاورده است. 

 

عکس جوانی هایش را می گیرد و نشانمان می دهد و هر چقدر به خودمان فشار می آوریم نمی توانیم باور کنیم که این "هوشنگ سواری" همان "هوشنگ سواری" دوران جبهه و جنگ است. جنگ او را پیر نکرده ولی بدعهدی زمانه موهایش را رنگ سفید زده تا باور دیروز و امروزش برایمان مشکل شود.  

تمام اوقاتش را در خانه با عکس ها و خاطرات دوران جنگش به سر می کند. می گوید روزی دهها قرص اعصاب را بالا می اندازد تا کمی اعصابش آرام بگیرد و بتواند ادامه بدهد. این هم یادگار جنگ و گلوله و خمپاره است. به خاطر بیماری اعصابش همسرش نتوانسته تحمل کند و رفته است. هنوز با نام شهید محمد مهدی یوسفی، شهید ولی عطایی و ... روزگار می گذراند. 

وسط حرفهایش تا یادش نرفته از سرهنگ خزایی فرمانده قبلی سپاه شهرستان دلفان تشکر می کند. از اینکه برخی اوقات داروهایش را برایش می خریده و برای شنیدن حرف هایش می آمده است. می گوید الان دیگر کسی نیست که از او خبری بگیرد و همین هر روز بیشتر برای ادامه دادن ناامیدش می کند.  

مادرش که "هوشنگ" تنها فرزندش است وسط حرفهایش می پرد و با لهجه لری محلی می گوید: دعا کردم که خدا تنها پسرم را از جنگ سالم به من برساند ولی الان آنقدر قرص اعصاب خورده که دیوانه شده است.

از مادر پیری که آرزوی حج رفتن دارد و همه او را حج نرفته "حاج خانوم" صدا می کنند در مورد پسرش می پرسم. از اعصاب خردی ها و بیماری پسرش دلخور و ناراحت است. می گوید که اموراتش با مستمری کمیته امداد می گذرد و فطریه و کمک همسایه ها و آشنایان! 

با آب و تاب از جبهه رفتن هوشنگ می گوید. از اینکه چگونه فرار کرده و با دستکاری شناسنامه اش راهی جبهه شده است. از همسر مرحومش که معتمد محل و آبادی بوده حرف می زند و اینکه وقتی امام به رحمت خدا رفت مراسم سوگواری در خانه آنها برپا شده و سالها پرچم عزا بر سر در خانه شان افراشته بوده است.

از هیچ کسی گلایه نمی کند و همین متعجم می سازد. موقع رفتن از پسر و مادر می خواهیم عکس یادگاری بگیرند و آنها در ورودی خرابه شان رو به دوربین ما می ایستند و بدون لبخند عکس یادگاری می گیرند.   

 

 

 بی خیال حاجی! بابا میگن تمام پول نفت رو به شما میدن! 

گزارشگر: صدیقه حسینی

 

منبع: http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=هوشنگ%20سواری%20&NewsID=1380422 

  

  

 

یه روز به سلامتیت و زور بازوت نیاز داشتیم و الان تو به نون ما؟!!!!!!!!   

هر کسی هرچه میخواهد دل تنگش قضاوت کند.. وجودت نامستدام....زریبافان! خداوند هرچه زودتر آن میز ریاست را بلای جانت کند. به حق شهید این ماه ............... 

بنیاد شهید نگویید بگویید قرق خائنینبه استثنای برخی افراد خدوم در آن.  

از فردا بنیادیها دوره میفتن که این خبر کذبه و خبرنگار اون فرد معلوم الحالیه، هیچ جانباز مشکل داری وجود نداره و  هوشنگ سواری جانباز نیست بلکه ادعا داره که جانبازه و کود شیمیایی خورده، خودش خودشو منفجر کرده و ..... تعجب نکنید؛ این جمله ها ادبیات آشناییست برای جانبازانی که برای تعیین درصد به بنیاد مراجعه میکنند.  

 

  

 

لطفا جهت نظر دادن به قسمت بالای پست مراجعه کنید. 





  

 

 

 

نظرات 47 + ارسال نظر
روح الامین شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:55 ق.ظ http://14sabz.blogsky.com

سلام و درود بر شما
وبلاگتون رو خوندم .خیلی زیبا و در خور وفقط تناه حرفی که میتونم بزنم اینکه که زنده باد
درود بر شما
خوش به سعادت شما
و اینکه اجرتون با حضرت فاطمه زهرا س

روزبه شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ق.ظ http://www.hoolydifenc.blogfa.com

سلام
با درود به روان پاک شهدا
با پستی جدید با عنوان فراموشی رزمنده‌ای در کنج خرابه‌ها +عکس
به روز هستم
منتظرم[گل]

تا انتهاسکوت شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ب.ظ http://Taentahasokot90.blogfa.com

درهوایی که به جزبغض کسی همراهم نیست’
ودگر هیچ کسی شاهد غمهایم نیست’
آنچنان سخت نفسم میگیرد
ناخودآگاه به خود می آیم ومی بینم’
که خدا در تپش ثانیه هایم جاریست...

سلام اگه باتبادل لینک موافقین خبر بدین

شهدا و ولایت/دلنوشته شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ب.ظ http://shohada-velayat.blogfa.com

سلام خدا قوت
این روزهای مبارک ما رو هم فراموش نکنید
با مطلب (رهبر ایران تمام برنامه های ما را خنثی می کند )به روزم
التماس دعا یا علی

هادی شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:02 ب.ظ http://www.hadiyas.loxblog.com

سلام برادر.فقط این یکی جانباز نیس که اینجوری اند,زیاد هستن مثل ایشون.
من خودم فرزند جانبازم.جانباز50% وآزاره وشیمیایی واعصاب وروان.

وقتی تو مدارس خودمون شاهد مارومسخره میکنن دیگه از جامعه بیرون چه انتظار؟؟؟
عیب نداره.

به منم سر بزن وباتبادل لینک؟؟؟
آخر وبم هم بخون.

وادی معرفت شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:22 ب.ظ http://www.vadiemarefat.blogfa.com

حق باشماست.
این ها توی شلوغی روزگار گم شدند.

غریب دیرآشنا یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:11 ق.ظ http://gazorga.blogfa.com

بله امثال این جانباز عزیز کم نیستن ولی حال و احوال ایشون که من را خیلی منقلب و گریان و متاثرشدم و انشاءالله که بحق خدا و جدم عنقریب همه ی مشکلاتش مرتفع شود

شهدا و ولایت/دلنوشته یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:36 ق.ظ http://shohada-velayat.blogfa.com/

سلام خواهرم خدا قوت
دلمون خون بود خونی تر هم شد

احسان یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:17 ق.ظ http://www.rahbaram-seyed-ali.blogfa.com

برصاحب عصر وعصر صاحب صلوات.
بفرست براین امام غائب صلوات.
مهدیست امام و نائبش خامنه ایست.
بفرست بر این امام و نائب صلوات.

تو این شبا التماس دعای فراوان....

مرسی که سر زدی [گل]

میشه اجازه بدین این پست رو من هم تو وبلاگم کپی کنم ! چقدر از خودم شرمنده شدم .... با اینکه پدر خودم هم یه جانبازه ولی ... خداروشکر

مهجور یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ http://2069.BLOGFA.COM

سلام،فقط تأسف دارم که ...،باغفلت به روزم ومنتظر،التماس دعا.[گل]

زینت یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ب.ظ http://www.zinat1.pelakfa.com

سلام

فقط تقریبی به من بگو چه کاری از دستم بر می آید تا بتوانم ...
راستش خانمی یه سنگینی احساس می کنم از اینکه نشسته ام و هیچ کاری نکردم برای خودم متاسفم برای همین منهای این درگیری های شخصی که دارم می خواهم کاری کرده باشم البته برای دلم بلکه آرام بگیرم
حرفم را جدی بگیرید و برایم دعا کنید که خدا کمکم کند و به خود خود خودش هم قول می دهم هر کاری که بتوانم حتما برای جانبازان عزیز انجام دهم بلکه شما زمینه ساز این انگیزه باشید
موفق باشی

قاصدک پرواز یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:33 ب.ظ http://reihanehnabi.blogfa.com

سلام
در پیچ وخم زندگی روزمره تمامی آنها را به باد فراموشی سپرده ایم.
دلاورمردان سرزمینم خدانگه دار چون با شما کاری ندام.
جمله ی ما در یادآوری رزمندگان 8سال دفاع مقدس
منتظر حضور سبزت هستیم.
یاعلی

حامی یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:20 ب.ظ http://hejabetan.blogfa.com

به نام او...
سلام!
طاعاتتون قبول[گل]
آپم با:
"چادر, بدترین شیوه حجاب"!
خوشحال میشم سربزنید و نظر بدین.
یاعلی

خط خون یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.khatekhon-72.blogfa.com

سلام
اطلاعیه گروه لطفا هر چه سریعتر مراجعه کنید به وب
یاعلی.

هادی یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:53 ب.ظ http://www.hadiyas.loxblog.com

سلام همسنگر.
آقا ماهه ماه.

بانظرت در مورد گلشیفته کاملا موافقم.امثال سمیه خانم زیاد هستن وبحث باهاشون فایده نداره.

نامه ساسی مانکن هم خیلی مضحک هست.

اون مطلب قزوینی ها فقط فقط جنبه طنز هست وقصد توهین به مردم قزوین نداشتم.شرمنده

باتبادل لینک؟؟؟؟

هاشمیان دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ق.ظ http://www.labeyk.blogfa.com

سلام.
وبلاگ زیباییست.همچنین مطالب خوبی گذاشتی
حضورتون درونظرتون باعث دلگرمیست.
یاعلی

مهدی دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:29 ق.ظ http://jodaeeha.blogfa.com

سلام خوب هستین ؟ طاعاتتان قبول درگاه حضرت دوست
نمی دانم چه بگویم وقتی این مطالب درد آور را می خوانم فضای گل و بلبلی وب را شما بیدار میسازید خداوند به شما خیر دهد خوش به حال آنانکه رفتند و رفتند نماندند که این همه افسوس بخورند یا خدای نکرده خودشان هم قاطی دینا بشوند ... ای خدا ...
با خواندن مطالبتان من احساس می کنم که ما نه تنها در مقابل خون شهدا بلکه در مقابل جان جانبازان عزیز هم کم گذاشته ایم ...خداوند به ما رحم فرماید....
با مطلبی در مورد معارفی از الحمدلله در خدمتیم تشریف بیاورید و ما را از نظرات و راهنمائیهایتان بهره مند و با حضورتان خوشحال بفرمائید اگر چه مطلب کمی طولانیست اما ارزش خواندن را دارد انشاءالله
موفق باشید والتماس دعا

هاشمیان دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:25 ق.ظ http://www.labeyk.blogfa.com

سلام.
پاسخ به نظر شما در وبلاگ داده شد

پایگاه بسیج شهید علی غلامپور مقدم دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:12 ق.ظ http://www.shahid-gholampoor.blogfa.com/

یا امام زمان اگه بیای میخواهیم چه جوابی بهت بدیم! میخواهیم بگیم چه بلایی سر وارثان اصلی عشق و ایثار و شهادت آوردیم، آره! گند زدیم! آخه الان جنگ جنگ قدرته، جانباز! به ما که جانبازه! من باید بشم رییس جمهور یا رییس مجلس یا رییس ... خلاصه یه خراب شده ای باید باشه که من بشم رییسش تا بچاپم کشور رو ، اونم به اسم اسلام و شهدا ! به من چه جانبازه! می خواست جبهه نره! حالا الان هم بهش چیزی نمیدیم تا زود بمیره و از دستش خلاص شیم! اگه اینا نبودن الان صدام میشد بابا یا عمو یا ... شاید همه کس و کارمون (شرمنده ام از این جملات) تازه ش هم الان امریکاییها اینجا بودن کلی پیشرفت کرده بودیم، آره جانبازا ما رو بدبخت کردن!!!!!!!

دوباره شنبه شد و به در نگاه میکنم

ولی دوباره روز بعد ، کمی گناه میکنم!

دلم گرفته می شود ، دوشنبه ها بدون تو

گلایه از ستاره و طلوع ماه میکنم

دوازده ستاره را ، سه شنبه میشمارمو

به انتظار یک نگاه ، نظر به راه میکنم

چهار شنبه می شود و قول میدهی که زود

شبانه های تیره را ، شبی پگاه میکنم

چه بعض ها که در گلو نشست و جابجا نشد!

نیامدی و درد و دل به چاه میکنم!

و جمعه من به خاطر شکستن طلسم تو

کنار شمعدانیم به در نگاه میکنم

غروب شد نیامدی و مثل جمعه های قبل

به جای بغض در گلو ، دوباره آه میکنم

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد، نیامدی!

چه بغض ها که در گلو رسوب شد، نیامدی!

خلیل آتشین سخن! تبر به دوش بت شکن!

خدایمان دوباره سنگ و چوب شد ،نیامدی!

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم ، نه!

ولی برای عده ای چه خوب شد ،نیامدی!

تمام روزهای هفته را در انتظار جمعه ام

دوباره صبح! ظهر! نه! غروب شد ،نیامدی!

_اللهم عجل للیک الفرج_

اللهم احفظ قائدنا،زعیمنا،امیرنا،سیّدنا و مولانا امامناالخامنه ای

تاظهور!

یاعلی!

سپید دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ق.ظ http://http://siah110.blogfa.com/

ممنون از نظری که دادید دراین خصوص من هم نظرات گوناگونی را در مورد مناره هانوشته بودم به هرحال اگاهی ما از مناره بیشتر شد

هادی دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.hadiyas.loxblog.com

سلام دوست همسنگر.

خب من میخوام شمارولینک کنم با چه اسمی؟؟؟

از راهنمایی هاتونم ممنون.

التماس دعا.ومن الله توفیق.

یادگاری از یک شهید/آرزو دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://arezoonaghashan.persianblog.ir

سلام خواهری
این مطلبو اولین باز توی وبه بابا خوندم
دلم خون شد
چطور می خواهیم اون دنیا توی چشم شهدا و سالار شهیدان نگاه کنیم
نمی دونم

یادگاری از یک شهید/آرزو دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:51 ب.ظ http://arezoonaghashan.persianblog.ir

به روز شدم
بیا خانم معلم املا منو تصحیح کن

منتظر شهادت سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ق.ظ http://www.madaresaddat.blogfa.com

سلام خواهرجان غم دلم بی نهایت شد

منتظر شهادت سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ق.ظ http://www.madare-saddat.blogfa.com

ببخشید آدرس درست اینه

یـک قـــدم تــا خــدا سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ب.ظ http://yekqadamtakhoda.blogfa.com/



گفتیـــم چــه شـــد یــادِ شهیــــدان ؟! گفتنــــد :

یــک کــوچـه بـه نـامشــان نکــردیــم مگــــر ؟؟!!!


یـک قـــدم تــا خــدا سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ http://yekqadamtakhoda.blogfa.com/



مــاهِ رمضـان اگــر خـدا می بخشــد

محـضِ گـُلِ رو مجـتبـی می بخشــد

غصـه نخـوریـــد ، آخــرِ کــار ایــن آقا

یـک کـرببـلا بـه جمـع مـا می بخشد



[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

میــــلاد کــریـم اهـل بیــت امــام حســن مجتبــی " علیـه السـّلام " مبــارک ..

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]



_______ســـلام.

طاعـات قبــول.

بابـتِ تـأخیــرم عـذرخـواهـی میکنــم...[گل]


محمدرضا کهن دل(پناهگاه ولایت) سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://moridoshohada.blogfa.com

سلام دوست عزیز
با مطلبی تحت عنوان جنگ نرم بروزم؛منتظر حضور گرمتون هستم
بیاد تا دشمن پناهگاه رو نگیره از دستمون
یا علی

هاشمیان سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:53 ب.ظ http://www.labeyk.blogfa.com

سلام همسنگر.
با عنوان " فیلتر فیس بوک و تویتردرانگلیس " به روز هستم.
از انتقادهایی هم کردی متشکرم

معصومه سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:10 ب.ظ

این از بی عرضگی های ماست که سرمون رو کردیم زیر کبک و نشستیم به تماشا در پیشگاه خداوند قادر متعال چه جوابی خواهیم داشت نمیدانم مقصر تنها زریبافان نیست همه ما مقصریم اگر یک بار بخاطر این کار سه روز تحصن شده بود تو همون شهر خود هوشنگ سواری اگر اون بیمارستانی که جانباز شیمیایی رو تحویل نگرفتن تا شهید شد و بعد هم آقای رییس جمهور با یه دادن نشانه لیاقت به خانواده اون جانباز سروتهش رو هم نمیاورد اگه یه بار روسا رو تنبیه میکردیم و بهشون محل نمیذاشتیم یه بار که رییس جمهور می اومد تو شهر هیچکی نمی رفت استقبالش و دلایلش رو مینوشتند و درمحل برگزاری می زند برا ماها بیشتر احترام قائل بودند امام گفت فقرا ولینعمتان انقلابند اما حالا فقرا و مذهبی ها و جانبازان و شهدا شده اند پله برای صعود عدهای به امال و ارزوهای رنگارنگشان کاش معاون اداره ای در شهر من که خود از یادگاران دفاع مقدسه ویخچال یک و ششصد میلیونی خریده هوشنگ را می شناخت و از شرم خفه میشد

سلام

الحق والانصاف..........

حرف حق جواب نداره

مشکلات این عزیزان تنها مربوط به الان نیست....

کوتاهی از طرف همه است ..همه ما ....بخصوص خانواده های شهدا و ایثارگران که مشکل چندانی ندارن..اونا میتونستن در دیدارهایی که با رئیس جمهور دارن و با مسئولین یه چیزهایی رو به گوش اونها برسونن گرچه ممکنه که منافقین نفوذی دردسر بوجود بیارن براشون اما باید جهاد کرد .....

خیلی کارها میشد کرد و میشه کرد ..اما ....

این وسط حضرت بی وجود زریبافان که نوبره و دست هرچی نامرده از پشت بسته ..اینو از پشت پرده هایی که میدونم میگم.........

یاعلی

. سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:17 ب.ظ http://raad313.blogfa.com


سلام بزرگوار، ممنون که بهم سر زدید...از اینکه به وبلاگتون سر نزدم معذرت...دسترسی به سیستم نداشتم.
بعضیها از کنار جنگ نام ساختن بعضیها نان و بعضیها هم گمنام ماندند....
بعد از حوادث سالهای اخیر و جریان عدالت طلبی دانشجوها، بروز مشکل بین دانشجوها با برخی مسئولین دانشگاهشون مسئله جدیدی نیست اما مسئله ی ما قدری متفاوته، ما با مسئولی مواجه ایم که انتظار میرفت همپای ما باشد اما گویا در مقابل ما ایستادند...
با متنی در اینباره بروزم.

الف دزفول چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ق.ظ http://www.alefdezful.blogfa.com

به بهانه سالروز ورود آزادگان قهرمان
معلمی که پس از 20 سال فقط استخوانهایش از اسارت برگشت
یادنوشت معلم شهید محمد فرخی راد

لطفا کل مطلب را بخوانید. فقط 10 دقیقه . فقط

شامل :
از اسارت تا پرواز
به خدا قسم تمام دنیا به یک رکعت نماز که از روی اخلاص باشد نمی ارزد
نعمت سلامتی با کابل برقرار است
از خیار درازهایی که منجا دوپل افتیده و خرمنجا دورس کورده سیم نویس
خاطره ای از برادر آزاده محمد حاجی خلف همرزم شهید فرخی‌راد
خاطره ای از سید آزادگان مرحوم ابوترابی
خاطره ای از برادر آزاده اسماعیل بامیان
آخرین نامه
شهادت

شهدا و ولایت/دلنوشته چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:41 ق.ظ http://shohada-velayat.blogfa.com/

سلام خداقوت خواهرم
شبهای فدر نزدیک است، قدری برای ما هم دعا کن
با سخنی از سرردار خیبر (حاج همت) به روزم .

التماس دعا یاعلی

یـک قـــدم تــا خــدا چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:25 ب.ظ http://yekqadamtakhoda.blogfa.com/



ســـلام آبجــیه گـُلـــم [گل]

در اولیـــن فــرصتِ منـاسب ، جــوابِ ایــن ســؤالاتـت رو میــــدم بـه شــرطـی کـه

غیرتِ بسیجــی داشتـه بــاشی و ازم دفــاع کنــی حتــّی اگـر جــوابـام بـه

مـذاقِ شمــا خـوش نیــومـــد....!!!!

مصــداقِ سخـنِ امیـرالمــؤمنین (ع) کــــه ::

" حـق را بگــو ، اگــر چــه بـه ضــرر تـو بـاشـــد . "


شرمنــده مـن زیـادی رُک هستــم امیـدوارم ناراحت نشــی آبجی عزیزم...[گل][لبخند]






هادی چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ب.ظ http://www.hadiyas.loxblog.com

سلام.ممنون از راهنمایی هاتون.

بله اگه اجازه بدین 16 سال هستم.

جامانده در اروند چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:56 ب.ظ http://881229.blogfa.com

سلام و درود برشما
اتفاقا مدتی است در فکر نوشتن هستم انشالله در مدتی مناسب و البته با تحقیقاتی وسیع در این زمینه می آیم...
لینکتان کردم می توانید مرا با اسم راه آسمان لینک کنید...
یا علی مدد

یادگاری از یک شهید/آرزو چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:52 ب.ظ http://arezoonaghashan.persianblog.ir

سلام خواهرم
تو این شبا این دختر لوس و دلشکسته ی بد دیکته رو هم دعا کن

سلام

اختیار دارید

نه دیگه املات خوب شده. دیگه "ه " اضافی آخر کلمات نمیذاری

خادم الشهدا پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ http://dokuhee.blogfa.com

سلام.فرم ثبت نام دیدار سایبری ها با رهبر
http://www.pw-arzeshi.com/didar.php
برای دریافت کد لوگو هم به این آدرس مراجعه کنید
http://bazm.blogfa.com/post-314.aspx
جا نمونید[گل]

فریاد فداییان رهبر پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:34 ب.ظ http://pejooman.blogfa.com

سلام. به ما سر بزنید"فیلتر فیس بوک و توییتردرانگلیس"نظر یادتون نره

کانال کمیل پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ب.ظ http://kanalekomeil.blogfa.com

انسانیت در حال مردن است!
قبل از آن که بار دیگر بغض رهبرمان در مقابل دیدگان همه بشکند کاری بکنیم!
امروز من و تو در امتحان بزرگی قرار گرفته ایم!
ماه رمضان! گرمی هوا و تشنگی! فقط کافیست کمی از افطاری ها و مهمانی های آنچنانی کم کنیم.
نه آبی و نه غذایی... بلکه خاک می خورند...
سومالی منتظر است!
لقمه ای از افطارت را به دهان اطفالی برسان که دستانشان رمق گرفتنش را هم ندارد!
امروز من و تو تفسیر آیه " و یطعمون الطعام علی حبه " هستیم...
تو باید برخیزی...
بروزم و چشم انتظار شما...

مجنون الحسین جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ق.ظ http://aboasma.blogfa.com/

با سلام و عرض ارادت خدمت تالیان کلام وحی
به حول و قوه الهی و با عنایت حضرت ولی عصر(ارواح العالمین له الفدا) پنجمین دور از ختم گروهی قرآن در ماه مبارک رمضان نیز رو به اتمام است.بر آن شدیم که دور ششم ختم گروهی قرآن را آغاز کنیم.از جنابعالی دعوت میشود در دور بعدی شرکت و از اجر معنوی آن بهره مند گردید.انشاالله سالیان خوشی را در پناه قرآن کریم زندگی نمایید...

فائزه جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:13 ق.ظ http://SABOKBALAN20.BLOGFA.COM

سلام طاعات وعباداتتون قبول

الهی العفو................


تو این شبای عزیز التماس دعای فراووووووووووووووووون[گریه][گریه][گریه][گریه]

آستین خالی جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:53 ب.ظ http://shahide313.blogfa.com/

سلام.جز شرمندگی چیزی نمی تونم بگم.
با تبادل لینک موافق هستید...

یه بسیجی جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:54 ب.ظ http://www.ghamarebani-enghelab.blogfa.com

سلام
واقعا دیگه نمی دونم چی بگم. از بعضی حاجی گرینف ها خسته شدم.
با "شب قدر را قدر بدانیم"بروزم ومنتظر نظر شما
خسته نباشید
یازهرا

محدثه یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 ب.ظ http://fantastic90.blogfa.com

سلام واقعا وبتون حرف نداره به منم سر بزنید

سفیر جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:34 ق.ظ http://www.safir1390.blogfa.com

پروردگارا ... به من بیاموز ...
دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند ...
گریه کنم برای کسانی که هیچگاه غم مرا نخوردند ...
لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم
ننواخنتند ...
و عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند !

سلام سرورم. پوتین. به نظر من رهبر ایران مسیح معاصر است نظر شماهر چه شود شاخه گلی هست برای ما الهییییییییی عاقبت بخیر بشییییی
خدا عجرت دهد همسنگر الهی خدا وند به ارزو هایت برساند خدا وندا سرورم سربازان واقی امام عصر قرار بده نوکرت داداشت

تمار جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ب.ظ http://mgh348.blogfa.com

سلام
ممنون از این همه لطفی که به نسل سوزانده شده جبهه دارید این مطلب رو توی وبلاگم گذاشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد